وَ لِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ

قسمت هایی از کتاب "محمد خاتم انبیاء" نوشته دکتر محمد ابراهیم خان
.
.
.
سُنَّةَ للهَِّ الَّتِي قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلُ وَلَن تَجِدَ لِسُنَّةِ للهَِّ تَبْدِيلًا .
اين سنت الھى است كه در گذشته نيز بوده است، و ھرگز براى سنت الھى تغيير و تبديلى نخواھى يافت!
سوره حج ) ٤٨ (، آيه ٢٣
کلمۀ عربی که برای نشان دادن روش کلّی الھی يا نظام خلقت بکار برده شده "سنّت" است. اين تعريفی است که از اين کلمه در کتاب لغت آمده است: راه، روش، سيرت، طريقه، عادت. عنصر اصلی در "سنّت" تکرار است يعنی رفتار يا رسمی که بارھا تکرار می گردد.
شايد بھترين تعريف سنّت آنطور که در قرآن بکار برده شده "روش انجام امور" است. اين ضرورت اساسی روش خلقتيعنی اينکه خداوند سنّت خود را تغيير نخواھد دادآنقدر مھّم است که بطوريکه خواھيم ديد چندين بار در قرآن تکرار شده.
سنّت گذشته خداوند آئينه آينده است. سنّت الھی در نسل ھای قبلی بشری چه بود؟ اين بود که پيامبرانی پشت سر ھم بفرستد:
ثُمَّ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا تَتْرَا...
پيامبرانِ خود را پياپى فرستاديم... سوره مؤمنون ) ٢٣ (، آيه ٤٤
پرسش مھّم و حسّ اس اين است که چرا بايد خداوند در قرن ھفتم ميلادی ناگھان روش خود را تغيير دھد؟ چرا می بايستی بطور ناگھانی ارتباط خود را با بشر قطع کند؟ چرا سنّت مقرّر خود را که ارسال پيامبران برای ارتباط با ما است ناگھان تغيير دھد؟ چرا بايد "نازل نمودن" بخشی از "خزائن" علمش را متوقف سازد؟ محروم نمودن نوع بشر از اين فيض شگرف تغيير کوچکی درسنّت و روش خالق جھان نيست. آيا می توان تغييری از اين بزرگ تر تصوّر نمود؟
.
.
.
آيات قرآن که با "نظريۀ خاتميت" در تضاد قرار میگيرند متعددند. قرآن مجيد اشارات زياد و واضحی در بارۀ پايان يافتن دورۀ اسلام در اختيار ما قرار میدھد. آيه ای که در اين فصل مورد بررسی قرار می دھيم بلافاصله بعد از آيه ای آمده است که در فصل قبل مطالعه نموديم يعنی آيۀ زير:
وَلِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ فَإِذَا جَاء أَجَلُھُمْ لاَ يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلاَ يَسْتَقْدِمُونَ .
و براى ھر امتى اجلى است پس چون اجلشان فرا رسد نه ] مى توانند[ ساعتى آن را پس اندازند و نه پيش.
سوره اعراف ) ٧(، آيه ٣٤
خالق ھستی بلافاصله بعد از اعلام مرگ روحانی ھر "امتی"از جمله امت اسلامبشاراتی به ما می دھد. او ما را مطمئن می سازد که ما را در آن شرايط وخيم، در چنگال مرگ، رھا نخواھد کرد. به ما وعده می دھد که پيامبران جديدی خواھد فرستاد تا حيات روحانی را مجدداً به ما باز گردانند. آيه ای که می خواھيم مورد بررسی قرار دھيم، مانند آياتی که قبلاً مطالعه نموده ايم، خود به تنھائی مفھوم خاتميت را متزلزل میسازد. ھمانطور که انتظار می رود، علمای دينی برای روياروئی با اين آيه از ھمان روشی استفاده کرده اند که در مورد آيات ديگر بکار برده اند. يعنی يا معنای آن را تغيير داده يا به کلّی پيامش را ناديده گرفته اند. برای آن که بررسی جامعی از اين آيه داشته باشيم، دو ترجمه از آن را که يکی توسّط يک مسلمان انجام شده و ديگری توسّط يک مسيحی صورت گرفته با ھم مقايسه میکنيم:
يَا ب نِي آدَمَ إِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ رُسُلٌ مِّنكُمْ يَقُصُّونَ عَلَيْكُمْ آيَاتِي فَمَنِ اتَّقَى وَأَصْلَحَ فَلاَ خَوْفٌ عَلَيْھِ مْ وَلاَ ھُمْ يَحْزَنُونَ .
سوره اعراف ) ٧(، آيه ٣۵
محمّد: خاتَم انبياء ٧٤
ترجمۀ يوسفعلی
ای فرزندان آدم! ھر ھنگام بيايند شما را پيامبرانی از ميان شما، بازگو نمايند نشانه ھای مرا بر شما. آنھايی که پرھيزکارند و مصلح، نه ترسی از برای آنھا خواھد بود و نه غمی.
ترجمۀ رادوِل
ای فرزندان آدم! پيامبرانی ]رسولانی[ به سوی شما خواھند آمد از بين شما، تا بازگو کنند نشانه ھای مرا بر شما. کسانی که از خدا بترسند و کارھای نيکو کنند، ترسی از برای آنھا نخواھد بود و دچار حزن نخواھند گشت.
حال من ترجمۀ خود را بيان میکنم و سپس توضيح میدھم که چرا اين ترجمه صحيحتر است:
ای فرزندان آدم! اگر پيامبرانی از ميان شما بيايند که البتّه خواھند آمد! آنھا آيات مرا برای شما خواھند خواند. ھر کس متّقی و مصلح است نه ترسی دارد نه غمی.
آيۀ فوق اين پيام را بيان میکند:
ای مردم جھان در مورد ظھور پيامبران جديد ابداً نبايد ترديد به خود راه دھيد. آنھا خواھند آمد تا پيام مرا به شما بدھند. اگر مؤمن واقعی باشيد، نبايد نگران باشيد. با تصديق پيامبر جديد، نه ترسی در انتظار شماست، نه غمی.
قرآن مکرّراً اعلام میکند که ترس و حزن برای اھل جھنّم مقدّر شده است. چرا کسانی که در جھنّم ھستند بايد ترس را تجربه نمايند؟ يا از مشاھدۀ صحنه ھای ناخوشايند و ترسناک يا از طرح اين سؤال برای خود که چگونه میتوانند تا ابد جھنّم را تحمّل نمايند. چرا مردم محزون خواھند بود؟ زيرا غفلت و سرکشی خود را از تعليمات خداوند در قرآن به خاطر خواھند آورد. کدام تعليمات؟ اين که فرد در انتخاب سرنوشت روحانی خويش ھر گز نبايد از والدين خود يا از ملاّھا، کشيش ھا، امام ھا يا مجتھدين پيروی نمايد، اين که فرد مؤمن ھرگز نبايد بدون بکار بردن عقل خويش در آزمودن نظريه ھا و تميز دادن حق از باطل، از عقايد و سنّن متداول تبعيّت نمايد.__
.
.
.

آزاد اندیش باشید